بد حجابی و بی حجابی ناشی از چیست ؟
گرمی هوا ، یا خانواده ، یا اجتماع
در سالهای اخیر، همواره با نزدیک شدن فصل تابستان بدحجابی به یکی از
موضوعات مورد توجه جامعه ایرانی بدل میشود. نگرانی از روند بدحجابی در
ایران، درحالی ابراز میشود که در اکثر نقاط جهان، هم کشورهای اسلامی و هم
کشورهای غیراسلامی، شاهد موج فزاینده گرایش به حجاب و پوشش اسلامی و
مبارزه برای آزادی حجاب هستیم؛ بهگونهای که برخلاف جامعه ایرانی، موج
گرایش به حجاب اسلامی، به یکی از مسائل جوامع اروپایی بدل شده است. ابراز
نگرانی از بدحجابی، درحالی در جامعه مذهبی و به ویژه ازسوی علمای دینی،
گسترش یافته است که هیچ توجهی به تغییر تدریجی نوع پوشش دختران و زنان
مذهبی نمیشود و اصولا به دلایل اصلی و ریشهای این رویداد اجتماعی، چگونگی
و ویژگیهای آن نیز پرداخته نمیشود و تنها به ابراز نگرانی و برخی
برخوردهای انفعالی در این زمینه، بسنده شده است و بهنظر میرسد بسیاری از
کم کاریهای پژوهشی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی، قرار است با این دست
اقدامات جبران شود. در این میان، توجه به چند نکته ضروری بهنظر میرسد:
1. گرایش زنان و بهویژه دختران ایرانی، به نوع پوششهایی که در این
سالها در کوچه و خیابان مشاهده میشود، بیش از هرچیز تابع تغییر
ارزشگذاری درباره حجاب و نوع پوشش است. این تغییر که در اثر عوامل
گوناگونی چون کمکاری فرهنگیدرونی و پرکاری فرهنگی بیرونی، رخ داده از
وجوه مختلفی برخوردار است:
الف. تغییر این تلقی که حجاب یکی از ملاکهای دینداریست. این نگاه
با نشان دادن زنان محجبهای که گرفتار انواع فسادهای اجتماعی یا مالی
شدهاند، باورپذیر شده و در عمل به بیان «پاک بودن دل» خلاصه شده است.
ب. تغییر میزان اهمیت زنان و دختران برای پدیده مدرن مد. اهمیت همگام
بودن با مد روز، چه در میان قشر مذهبی و چه در میان اقشار میانی و غیرمذهبی
جامعه ایرانی (در اثر سیر مدرنیزاسیون)، به درجهای رسیده است که بسیاری
از فاکتورهای دیگر را تحت تأثیر خود قرار داده و به همین دلیل، زنان که در
این زمینه به علت ویژگیهای زنانه، از آسیبپذیری بیشتری برخوردار هستند،
گرفتار مدگرایی شده و بهتدریج به سوی بدحجابی سوق داده است. درست به
همین دلیل است که اکثریت قاطع زنان و دختران بدحجاب، علیرغم پوشش نامناسبی
که دارند از هرزگی پرهیز میکنند و بدحجابی خود را تنها نوعی شیکپوشی و
خوشپوشی تلقی میکنند.
2. پوششهای نامناسب عموما در فاصله سنی 15 تا 30 سال مشاهده شده و
تغییر محسوسی در نوع پوشش زنان پس از طی این مقطع سنی دیده میشود. این
تغییر حاکی از تأثیری است که روحیات جوانی در افراد میگذارد؛ روحیاتی که
جریان مدرنیزاسیون به بهترین شکل از آن بهرهبرداری میکند.
3. بهنظر میرسد جریانهای خارجی و داخلی ضدحجاب، در چندسال گذشته
تلاش هدفداری را برای سیاسی کردن مسأله حجاب بهکار بستهاند و در این
زمینه اهدافی چند و دوسویه را دنبال میکنند. درست به همین دلیل پرهیز از
افتادن در چنین دامی ضروریبهنظر میرسد.
4. شاید بتوان در شرایط فعلی برای سامان بخشیدن به جریان پوشش در جامعه ایرانی، بر روشهای زیر تکیه کرد:
الف. پژوهش بر روشهای درست و مؤثر، ارزشگذاری برای حجاب و سنگین کردن کفه بهنفع حجاب و پوشش دینی
ب. وارد شدن صحیح و مناسب به چرخه مد و تغییر مسیر سرچشمه مدسازی از خارج به داخل و ارائه مدهایی شرع پسند و عامهپسندی .
ج. توجه خاص و ویژه بر مقطع سنی 15 تا 30 سال، برای ایجاد رگههای
فکری و عقیدتی، برای کنترل این دوره و جلوگیری از افتادن دختران به چاله
هرزگی و پرهیز از کشاندن جوانان به لجبازی و سرکشی در این زمینه.
د.استفاده از بستر خانواده برای تقویت فهم درست در پوشش مناسب و حجاب دینی