ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)
ستوده  مرند

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

سئوال در خصوص شب عاشورا

گویند روز تاسوعا حضرت سیدالشهدا( علیه السّلام ) و اصحاب آن بزرگوار محصور بودند، پس چطور حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه - سلام اللّه علیهما - در میان نظارت انبوه لشکر به آن حضرت پیوستند؟
و در روایتى از حضرت سکینه - سلام اللّه علیها - نقل شده است که شب عاشورا حضرت حسین ، خطبه اى ایراد فرموده و از شهادت خود و همراهان خبر دادند، عده اى از لشکر آن حضرت با خداحافظى و عده اى بدون تودیع رفتند، این روایت هم با محصور بودن متباین است .
دیگر اینکه اگر همراهان حضرت در رفتن بلامانع بودند، چرا حضرت ، اهل بیت خود را که تقاضاى رفتن به مدینه را داشتند همراه آنان نفرستادند البته رفتن خودحضرت گذشته از آنکه فرار محسوب مى شد سزاوار هم نبود ولى فرستادن اهل بیت چه مانعى داشت در حالى که حضرت کشته شدن خود و یاران خویش را قطعى و اسارت اهل بیت را حتمى مى دانستند.
جواب  :
راجع به کیفیت آمدن جناب حبیب و جناب مسلم ( علیهماالسّلام ) به کربلا در کتب مقاتل ثبت گردیده که آن دو بزرگوار با کمال مشقت از کوفه فرار نموده ، روزها در گودالها پنهان شده و شبها در نهایت سختى حرکت مى کردند و در شب هفتم یا هشتم محرم وارد کربلا شدند.
اما راجع به برگشتن عده اى از همراهان حضرت سیدالشهداء( علیه السّلام ) در شب عاشورا، با محصور بودن آنها منافات ندارد؛ زیرا در صحراى وسیعى که مشتمل بر تپه ها و گودالها بوده ، فرار نمودن عده اى متفرق نه مجتمع آن هم در شب تاریک امرى ممکن است و مى تواند افتان و خیزان فرار کنند و نیز ممکن است جزء لشکر دشمن شده و بعد از آنها جدا شوند.
امااینکه چراحضرت حسین ( علیه السّلام )اهل بیت خود را همراه فراریان نفرستاد،
اولا:
بردن اهل بیت براى مصلحت و ماءموریتى بود که تاریخ و اسارت آنان ، آن مصلحت را بیان نمود.
و ثانیا:
بدیهى است وقتى که فرار مرد به تنهایى مشکل باشد، البته به اتفاق زن و بچه محال خواهد بود و فرار مکشوف خواهد شد.
و نیز گوییم : بر فرض هم که ممکن و میسر مى بود، آن حضرت که صاحب غیرت الهیه است چگونه راضى مى شد که اهل بیت خود را به کسانى بسپارد که اعتمادى به دین آنها نیست و وفا و عهد و فتوت ندارند.
آنهایى که شب عاشورا مولاى ما را ترک کردند، مردمانى بودند دنیاپرست ، سست عهد، ضعیف الایمان یا فاقد الایمان و لذا حضرت سکینه مى فرماید چون پدرم را تنها گذاشته و ده نفر و بیست نفر مى رفتند و باقى نماند مگر هفتاد و یک نفر، مرا گریه گرفت و گفتم :
((اللهم انهم خذلونا فاخذلهم ولا تجعل لهم دعائا مسموعا
وسلط علیهم الفقر و لا ترزقهم شفاعة جدى یوم القیمة )).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد