یکی از اعضای کمیته 6 نفره مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری با ارائه
جزئیاتی از دیدارهای این کمیته با موسوی، کروبی، رضایی و هاشمی نکات مهمی را درباره
انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پروندههای مفاسد اقتصادی مطرح کرد.
* موسوی حتی یک استدلال هم نداشت
این گروه ترکیبی از نادران، کاتوزیان، عباسپور، ابوترابی، کاظم جلالی و بنده بود که با کروبی و رضایی، موسوی و همچنین 2 بار با هاشمی رفسنجانی دیدار کردیم.
موسوی در آن جلسه حتی یک کلمه حرف درست وحسابی نزد،
* نظر هاشمی شورای حکمیت غیر از شورای نگهبان بود
هاشمی اعلام کرد که موسوی همه حرفهایش را به شما نگفته و پنهانکاری کرده است. چون فردای انتخابات خاتمی،موسوی و سیدحسن خمینی به من زنگ زده و ظهر همانروز به دفترم آمدند.
* سخنان هاشمی درباره نامه به رهبری : من ابتدا نامه را به دفتر آقا دادم اما چون ایشان جواب ندادند، بعد از 2 ساعت آن را رسانهای کردم.
از چند هفته قبل از انتخابات آنها فهمیده بودند که در انتخابات موفق
نمیشوند ولی برنامه آنها این طور تنظیم شده بود که اگر موفق
شدند به بهانه پیروزی به خیابان آمده و گام به گام ولی فقیه را محدود
کنند. اگر هم ناکام شدند باز هم مردم را به خیابان بریزند تا از نظام
امتیاز بگیرند.
بنا به دوری از سبز امویان زمان ادامه مطلب را بخوانید
دوستداران ولایت در همه احوال از ولایت حمایت می کنند بعداز رحلت جانسوز پیامبر اکرم (ص )
میدانیم که امویان چه بر سر علی آوردند و بعد از 25 سال تازه یادشان افتاده بود که ولی واقعی کیست
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز افرادی که حتی در آن زمان امام (ره ) را قبول
نداشتند بعد ازرحلت جانسوز آن بزرگوار با بهانه مختلف سعی در آزار و اذیت ولی زمان ما شدند
و اینک اگر عکس امام را پاره می کنند بدانیم که آنان به اصل ونسب خودشان برگشته اند و
انتقام از امام را در اذیت کردن در ولایت فقیه زمان ما می دانند و بس از موسوی و خاتمی اگر
بگذریم که خرده شیشه های فراوانی داشته اند چه آن زمان که مسئولیت داشتند و چه در این
برهه از زمان مهدی کروبی باید جوابگوی اعمال ننگین خود در پیشگاه خداوند متعال و مردم
ایران زمین باشد . اما این را مخالفان طمع کار بدانند که ما پیرو ولایت فقیه و پیرو سبز علی
هستیم نه سبز مخملی موسوی و خاتمی و کروبی
به مناسبت سالروز شهادت آیت الله شهید سید حسن مدرس و روز مجلس و قانونگذاری، پایگاه
اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای متن کامل بیانات ایشان را در دیدار رییس و
نمایندگان مجلس هشتم در سوم تیرماه سال جاری (3/4/1388)، برای اولین بار منتشر میکند.
متن سخنرانی به این شرح است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خیلى خوش آمدید برادران و خواهران عزیز! امیدواریم انشاءاللَّه این دورهى جدید مجلس براى
کشور، براى یکایک خود شما در آرزوهائى که هر انسان مؤمنى با توجه به حضور در محضر الهى
دلبستهى به آنهاست، مبارک و منشأ خیر باشد.
ایام ماه مبارک رجب است. اولین چیزى که در این ایام و بعد در ایام ماه مبارک شعبان، بالاخره در
پلهى سوم و بالاتر در ماه مبارک رمضان باید مورد توجه یکایک ما قرار بگیرد - هر جا هستیم -
اصلاح خود و زدودن غفلتها و ظلمتها از دل خود باید باشد؛ اصل این است.
ادامه مطلب ...تمام وقایع اخیر در کشورمان یادآور روزهای تلخ در دهه 60 بود . روزهایی که همه باهم بحث
می کدند و طرفداران گاهی از کوره در می رفتند و گاهی به زد و خرد هم می کشید زمانی بود
که عکس شهید رجایی را پاره می کردند ولی امروز آن فرد یک اسطوره شده است و واقعا نیز او
یک اسطوره است . از این گفته و مقدمه می خواهم این مطلب را عرض کنم که کشور عزیز ما
بعد از 30 سال از پیروزی انقلاب هنوز افراد نفوذی در ادارات و منسبهای مختلف به چشم می
خورد و هنوز دستگاه قضایی دست روی دست گذاشته و منتظر ....... است وقتی عکس پاره
شده امام را دیدم واقعا بغ کردم ولی وقتی حور پرشور دانشجویان خط امام و ولایت رادیدم کمی
از ناراحتیم کاسته شد و و امیدوار بر سرکوب آشوب طلبان ... البته بنده منکر انتقاد از عملکرد
مسئولین نیستم و شاید از جمله افرادی هستم که در خصوص عملکرد بعضی از مسئولان در
محل کار و یا در اجتماعات انتقاداتی بیان می کنم ولی افرادی که حتی کوچکترین خدمتی به
این مملکت نکرده اند از باطن هم به نظام علاقه ندارندو همه می دانیم که در پی واژگونی این
نظام هستند و آرزوی دیگری ندارن که البه به یاری خداون مردم دین دار ایران اسلامی آرزوی
باطل آنان را نیز از ذهنهای کوچک آنان پاک خواهند کرد . دلیل این پیروزی را باید در معتقد به
ولایت فقیه بودن آنان ذکر کرد . دوستداران و معتقدان به ولایت فقیه اجازه این همه بی حرمتی
به امام و ولایت فقیه را نخواهند داد هر چند قوه قضائیه کوتاهی کند و یا قوه مقننه کم لطفی کند
مدتی بود که حوصله نوشتن را نداشتم حتی نتوانستم در اعیاد و یا مناسبتهای مختلف
مطلبی بنویسم . ولی از امروز سعی میکنم هم بنویسم و هم برای کارشناسی ارشد
درس بخوانم .. . شاید برای هر تک تک شماها هم اتفاقی افتاده که نتوانید حتی یک جمله
کوتاه در مورد اوضاع و احوال روزمره خود بنویسید انشاء الله بکمک خداوند متعال و با همکاری
دوستان تصمیم به بروز کردن وبلاگم کنم
محمدحسین جعفریان در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری شعری
را خواند که رهبر معظم انقلاب فرمودند: بدهید این شعر را خوشنویسی کنند و
بدهید به بنیاد جانبازان و ایثارگران، آنجا آویزان کنند.
به گزارش
خبرنگار فارس، جعفریان که خود جانباز است، این شعر را به جانبازان تحت
درمان در «کلینیک درد» بیمارستان خاتم الانبیاء تقدیم کرده است.
شعر محمدحسین جعفریان که در قالب نو سروده شده است، «عاشقانههای یک کلمن!» نام دارد.
وی این شعر را اختصاصاً در اختیار
خبرگزاری فارس قرار داده است:
دیگر نمیگویم؛ پیشتر نرو!
اینجا باتلاق است!
حالا میگردم به کشف باتلاقی تواناتر
در اینهمه خردی که حتی باتلاقهایش
وظیفهشناس و عالی نیستند.
همه چیز در معطلی است
میوهای که گل
پولی که کتاب مقدس
و مسجدی که بنگاه املاک.
ما را چه شده است؟
این یک معمای پیچیده است
همه در آرزوی کسب چیزی هستند
که من با آن جنگیدهام
و جالب آنکه باید خدمتکارشان باشم
در حالیکه دست و پا ندارم
گاهی چشم، زبان و به گمان آنها حتی شعور!
من بیدست، بیپا، زبان، گاهی چشم
و به گمان آنها حتی
شعور
در دورافتادهترین اتاق بداخلاقترین بیمارستان
وظیفه حفاظت از مرزهایی را دارم
که تمام روزنامهها و شبکههای تلویزیونی
حتی رفقای دیروزم - قربتاً الیالله -
با تلاش تحسینبرانگیز
سرگرم تجاوز به آنند.
جالب آنکه در مراسم آغاز هر تجاوزی
با نخاع قطع شدهام
باید در صف اول باشم
و همیشه باید باشم
چون تریبون، گلدان و صندلی
باشم تا رسیدن نمایندگان بانکها
سپس وظیفه دارم فوراً به اتاقم برگردم.
من وظیفه دارم قهرمان همیشگی فدراسیونهای درجه چهار باشم
بیدست و پا بدوم، شنا کنم و ...
دفاع از غرور
ملی-اسلامی در تمام میادین
چون گذشته که با یازده تیر و ترکش در تنم
نگذاشتم آنها از پل «مارد» بگذرند
حالا یک پیمانکار آن پل را بازسازی کرده است
مرا هم بردند
خوشبختانه دستی ندارم.
اگر نه یابد نوار را من میبریدم
نشد.
وزیر این زحمت را کشید
تلویزیون هم نشان داد
سپس همه برگشتند
وزیر به وزارتخانهاش
پیمانکاران به ویلاهایشان
و من به تختم.
من نمیدانم چه هستم
نه کیفی و نه کمی
بی دست و پا و چشم و گوش و به گمان آنها حتی ...
به قول مرتضی؛ کلمنم!
اما این کلمن یک رأی دارد
که دست بر قضا خیلی مهم است
و همواره
تلویزیون از دادنش فیلم میگیرد
خیلی جای تقدیر و تشکر دارد
اما هرگز ضمانتی نیست
شاید تغییر کنم
اینجاست که حال من مهم میشود.
شاید حالا پیمانکاران، فرشتگان شبهای شلمچه
پاسداران پل مارد
و ترکش خوردگان خرمشهرند
شاید من
حال یک اختلاسپیشه خودفروخته جاسوسم
که خودم خرمشهر را خراب کردهام
و لابد اسناد آن در یک وزارتخانه مهم موجود است
برای همین باید، همینطور باید
در دور افتادهترین اتاق بداخلاقترین بیمارستان
زمان بگذرد
من پیرتر شوم
تا معلوم شود چه کارهام.
سرمایه من کلمات
است
گردانم مجنون را حفظ کرد
یکصد و شصت کیلومتر مربع با پنجاه و سه حلقه چاه نفت
اما بعید میدانم تختم
یکصد و شصت سانتیمتر مربع مساحت داشته باشد
چند بار از روی آن افتادهام
یکبار هم خودم را انداختم
بنا بود برای افتتاح یک رستوران ببرندم!
من یک نام باشکوهم
اما فرزندانم از نسبتشان با من میگریزند
با بهره هوشی یکصد و چهل
آنها متهمند از نخاع شکسته من بالا رفتهاند
زنم در خانه یک دلال باغبانی میکند
و پسرم میگوید:
ما سهم زخم از لبخند شاداب شهریم.
فرو بریزید ای منورهای رنگارنگ!
گمانم در این تاریکی گم
شدهام
و بین خطوط دشمن سرگردان،
آه! پس چرا دیگر اسیرم نمیکنند
آه! چه کسی یک قطع نخاعی بیمصرف را اسیر میکند
و باز آه! چه کسی یک اسیر را اسیر میکند
آه و آه که از یاد بردم، من اسیرم
زندانی با اعمال شاقه
آماده برای هر افتتاح، اعلام رای
و رقصیدن به سازها و مناسبتهای گوناگون
و بیاختیار در انتخاب غذا
انتخاب رؤیاها
حتی در انشای اعترافاتم.
و شهید، شهید که چه دور است و بزرگ
با تمام داراییش؛
یک شیشه شکسته
یک قاب آلومینیومی
و سکوت گورستان
خدا را شکر، لااقل او غمی ندارد
و همیشه میخندد
و شهید که بسیار دور
است از این خطوط ناخوانا
از این زبان بیسابقه نامفهوم
و این تصاویر تازه و هولناک،
خدا را شکر! لااقل او غمی ندارد
و همیشه میخندد
و بسیار خوشبخت است
زیرا او مرده است.
و من اما هر صبح آماده میشوم
برای شکنجهای تازه
در دور افتادهترین اتاق بداخلاقترین بیمارستان
در باغ وحشی به نام کلینیک درد
تا مواد اولیه شکنجهای تازه باشم
برای جانم
تنم
وطنم
تا باز خودم را از تخت یک مترو شصت سانتیام
به خاک بیندازم
اما نمیرم
درد این ستون فقرات کج
و فراق
لهم کند
اما همچنان شهیدی زنده باقی
بمانم
جمعی با عنوان "رزمندگان حزب الله" در نامه ای سرگشاده خطاب به ملت ایران با اشاره به
وقایع نماز جمعه تهران در هفته گذشته، از اکبر هاشمی رفسنجانی خواستند که در رفتار خود
تجدید نظر کند.
امام جواد (ع) در عصر مأمون عباسی که رنسانس علمی در دنیای اسلام به وجود آمد و علم در
دنیا گسترش زیادی پیدا کرده بود در کودکی در سن 9 سالگی به مقام امامت نائل شدند.
امروز مصادف است با دوم ماه رجب است و نخستین پنجشنبه این ماه نیز شب بسیار مهم و نورانی لیلةالرغائب خوانده میشود که اعمال و نماز ویژهای دارد و به دلیل فضیلتهای آن، شبی است که در سال تکرار نمیشود.
به گزارش گروه آئین و اندیشه فارس، از پیامبر اکبر (ص) روایت شده است که فرمودند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید، زیرا شبی است که فرشتگان آن را «لیلةالرغائب» مینامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشتهای در آسمانها و زمین نمیماند، مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع میشوند. آنگاه خداوند به طور غیرمنتظره ای بر آنان وارد شده و میفرماید: ای فرشتگانم! هرچه میخواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض میکنند: حاجت ما این است که از روزهداران رجب درگذری. خداوند میفرماید: این کار را انجام دادم. بهتر است کسی که این حدیث را میشنود در این شب، زیاد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تکلیفی را که آیه تحیت به عهده ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد. سپس رسول خدا (ص) فرمودند: روز پنجشنبه، اول رجب را روزه گرفته و سپس بین نماز مغرب و عشا 12 رکعت نماز به جا آورده و به ترتیب زیر نماز بخوانید.
الف) در هر رکعت بعد از حمد 3 مرتبه سوره قدر و 12 مرتبه سوره اخلاص.
ب) بعد از نمازها 100 مرتبه بگوید: اَللّهمَ صَلَ عَلی مُحَمَدِ النَبِی الْاُمَیِ وَ آلِه
ج) پس سجده کنید و 70 مرتبه بگویید: سُبُوحُ قُدُوسُ رَبُ الْمُلائِکَةِ وَ الرُوحِ. سپس از سجده برخیزد و بگوید: رَبَ اغْفِرُ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَما تَعْلَمُ اِنَکَ اَنْتَ الْعَلِیُ الْعَظیمُ.
د) بار دیگر به سجده بروید و 70 مرتبه بگویید: سُبُوحُ قُدُوسُ رَبُ الْمَلآئِکَةِ وَ الرُوحِ و در خاتمه نیازمندیهای خویش را از خداوند طلب کنید.
سپس رسول خدا فرمودند: قسم به کسی که جانم در دست اوست، هیچ بندهای از بندگان خدا این نماز را به جا نمیآورد، مگر اینکه خداوند گناهان او را میبخشد؛ گرچه گناهان او مثل کف دریا و به عدد شن و به وزن کوهها و به عدد برگهای درختان باشد و روز قیامت 700 نفر از خویشان خود را که همگی سزاوار آتش باشند، شفاعت میکند. و در شب اول قبر، خداوند ثواب آن را به بهترین صورت با روی گشاده و خندان و زبان فصیح برای او میفرستد که میگوید: ای محبوب من! مژده بده؛ از هر سختی نجات پیدا کردی. میپرسد: تو کیستی؟ رویی بهتر از روی تو ندیده و بویی به خوشبویی تو مشامم نرسیده. جواب میدهد: ای محبوب من! من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب، فلان منطقه، فلان ماه و فلان سال به جا آوردی؛ امشب آمدهام تا حقت را ادا کرده، مونس تنهایی تو بوده و وحشتت را از بین ببرم و زمانی که در شیپور دمیده شود، در عرصه قیامت بر سرت سایه افکنم و تو هرگز هیچ خیری را از جانب مولایت از دست نخواهی داد.