خبرگزاری فارس:
جمعی از دانشجویان دانشگاههای تبریز خطاب به موسوی در نامه سرگشادهای اعلام کردند:
آیا نمیخواهید باور کنید که 5/24 میلیون رای در 22 خرداد، آخرین میخ بر تابوت اصلاحات سبز
و سیاه شما بود.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز در نسخه نمابر شده این نامه آمده است: آنچه به عنوان نامه سرگشاده خطاب به جنابعالی نوشته میشود، نوشتهای است صریح، بیپرده و به دور از تعارفات. نوشتهای که کلمه به کلمه آن را در دادگاه عدل ملت ایران اثبات خواهیم کرد.
در ادامه نامه تصریح شده است: جناب آقای میر حسین موسوی، جنابعالی که ماههای تبلیغات دهمین دوره ریاست جمهوری را با شعار قانونمندی آغاز کردید و در هاله سبز خویش، گفتمان دروغ را در بین مردم نهادینه ساختید، شما که برای کسب مقام ریاست جمهوری و با هدف تجدید حیات مجدد برای رانده شدگان از پیشگاه ملت، دست به دامان شرکتهای صهیونیستی شدید، شما که به جاده صافکن عوامل اصلی قتلهای زنجیرهای تبدیل شدید، شما که خود را به پیشرو بیبدیل گفتمان مرده اصلاحات دوم خردادی تبدیل کردید و با دروغ بزرگ قانونگرایی و ترس از اوضاع کنونی کشور، وارد عرصه انتخابات شدید، آیا ندید که ملت، شما و گفتمان شما و عوامل آشکار و پنهان پشت سر شما را قبول ندارند؟!
این نامه افزوده است: جناب آقای میرحسین موسوی، در پیشگاه ملت بزرگوار ایران بر کسی پوشیده نیست که گفتمان جلف و ترجمهای دوم خردادی دو بار پشت سر هم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری نهم، نه بزرگی از ملت شنید، پس آیا نمیخواهید باور کنید که 5/24 میلیون رای در 22 خرداد، آخرین میخ بر تابوت اصلاحات سبز و سیاه شما بود؟!
در ادامه نامه آمده است: جناب آقای میرحسین موسوی، از دروغ توبه کنید که بزرگترین گناهان است، تا کی میخواهید ذهن عدهای خوشبین یا سادهاندیش را با دروغهای خود مسموم کنید؟
در ادامه تصریح شده است: جناب آقای میرحسین موسوی، مگر نه این که خود جنابعالی در سخنان خود مدام از ولایت فقیه سخن میراندید، پس چه شد؟!!! آیا حاضرید به خاطر این دروغ بزرگ در پیشگاه خداوند متعال و ملت، پاسخ دهید؟!
این نامه اظهار داشته است: جنابعالی نخستین کلمهای که در تبلیغات خود بیان کردید، قانون بود، پس قانونی که مدام سنگ آن را به سینه میزدید، چه شد؟!! آیا نه این که آن قانون فقط نان شبهای تبلیغات شما بود؟!
مگرشما نبودید که مدام سنگ مردم را به سینه میزدید؟! پس چرا 40 میلیون نفر شرکتکننده در انتخابات را مردم حساب نمیکنید و با کمال بیشرمی خواستار ابطال انتخابات میشوید؟!
در ادامه نامه آمده است: آیا جنایات بزرگی مانند قتل بیگناهان و به آتش کشیدن مساجد و ناامنی و به مخاطره افتادن حیثیت بینالمللی ایران، غیر از دیکتاتوری سبز شما، از جای دیگری نشأت میگیرد؟!
جناب آقای میرحسین موسوی از این که شما را فرزند آذربایجان بنامیم، شرممان میآید، چرا که فرزند آذربایجان دیکتاتوری را برنمیتابد چه رسد به این که بخواهد با گفتمان مسجدسوزی و اسیدپاشی، دیکتاتوری شرمآورتر از دیکتاتوری هیتلری را تحمیل کند.
این نامه تصریح کرده است: آیا تصور نمیکنید این که گفتهاید از حقوق ملت ایران دفاع خواهم کرد، مضحک و تاسفبار است؟! از کدام ملت سخن میگویید؟! از کدام حق؟! آیا دیکتاتوری و نقض صریح قانون و ایستادگی گستاخانه در برابر قانونیترین نهادهای کشور که برای استواری و پابرجایی ثانیه به ثانیه آنها خون دادهایم و خون دل خوردهایم، دفاع از حقوق ملت است، ملت خیالی و حقوق اوهامی شما که در پشت درهای سبز اصلاح طلبان شکست خورده و رانده شده، ساخته و پرداخته میشود، تنها و تنها به درد منافقاین و بیگانگانی میخورد که برای انتقام از نهضت امام خمینی (ره) و ملت سرفراز وی، لحظه شماری میکنند.
در ادامه نامه آمده است: در این که ذهن شما آن قدر با دروغها و سیاهنماییها علیه دولت و ملت پر شده است که امروز حتی ذرهای ظرفیت برای پذیرش شکست را ندارد، جای تردیدی وجود ندارد چرا که برای رسیدن به قدرت، به همه چیز و همه کس پشت پا زدهاید. ما جمعی از دانشجویان دانشگاههای تبریز با صراحت تمام اعلام میداریم که رفتار و گفتار شما در روزهایی که گذشت ثابت کرد که شما نه تنها صلاحیت سیاسی و قانونی که حتی صلاحیت عقلی و روانی هم برای حضور در صحنههای سیاسی و ... را ندارید.
این نامه افزوده است: ما با کمال صراحت اعلام میداریم که جنابعالی حق ندارید انتخاب کوبنده ملت را زیرسئوال ببرید. ما با کمال صراحت اعلام میداریم که جنابعالی باید در برابر خونهای به ناحق ریخته، حرمت سلب شده از حریم معنوی کشور، به خاطر مخاطره در آبروی بینالمللی کشور، به خاطر ناامنیها، شرارتها و بالاخره به خاطر همه دروغها و سوءاستفادههایی که از احساسات جوانان کردید، در مقابل ملت پاسخگو باشید.
در ادامه نامه آمده است: با کمال صراحت اعلام میداریم لحظه به لحظه قانونشکنیها و سرکشیها و ثانیه به ثانیه فرصتهایی که در کشور صرف مقابله با دیکتاتوری شما میشود، ضررهای جبرانناپذیری میدانیم که شما باید در مقابل آن پاسخگو باشید.
در پایان این نامه اظهار شده است: شما که هیچ! حتی اگر تمام بنیصدرهای تاریخ از گورشان بلند شوند و تمام رجویها از لجنزارشان بیرون آیند، فرزندان روحالله با اشارهای از سوی سید و مقتدای خود، در چشم بر هم زدنی تار و پودشان را در هم خواهند پیچید، انشاءالله.