ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

ستوده مرند

در فتنه ها ، چونان شتر دوساله باش ، نه پشتی دارد که سواری دهد ، و نه پستانی تا او را بدوشند .حضرت علی (ع)

عمروعاص با بی بی سی

 

 

 

عصر دیروز به وقت محلی، عمروعاص با حضور در دفتر بنگاه چیزپراکنی BBC در خیابان شهید 

 

 اخ‌الآکلهًْ‌‌الاکباد به تمام سؤالات نرم و تیز خبرنگار این شبکه با محبت و حوصله پاسخ داد. 

 

 عمروعاص منطقه خاورمیانه را از نظر سوق‌الجیشی مهم ارزیابی کرد و در جواب این 

 

 سؤال خبرنگار BBC که ازوی درباره تاکتیک‌های کاخ سبز دمشق پرسیده بود، گفت: 

 

 ما برای ناراضیان کوفه پیغام فرستاده‌ایم که موقع برداشت خرما همان بالای درخت بمانند و  

 

برای نظام اسلامی، ادا و اصول دربیاورند.  

 

طرفداران ما برای ایجاد هرج‌و‌مرج در خیابان‌های کوفه و روستاهای اطراف نیازی به بیانیه‌های 

 

 معاویه ندارند و کاملا خودجوش عمل می‌کنند.  

 

 ما حوادثی که این روز‌ها دارد در کوفه اتفاق می‌افتد را با جدیت پیگیری می‌کنیم  

 

 عمروعاص در پاسخ به این پرسش که «چرا در جریان جنگ صفین، وقتی کم آوردید، 

 

 لخت شدید»،  لخت شدن خود را تکذیب کرد و گفت :....................................

 

توضیحات در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

بسیج، حرف تو را بی خطاب می‌فهمد

 

شمیم و بوی تو را عطر آب می‌فهمد
صدای ناز تو را آفتاب می‌فهمد
دلی که عشق تو شد قبله گاه نافله‌اش
رخ لطیف تو را در نقاب می‌فهمد

 

 

                               
 

تمام جاده‌ی قلبم فدای یک قدمت
که عشق،حرف تو را در کتاب می‌فهمد
تویی ستاره صبح و منم نگاه کویر
که غمزه‌های تو را در حجاب می‌فهمد

سرود سرخ شقایق، دعای خاکی دشت
ظهور ناب تو را چون شهاب می‌فهمد
به خون عشق قسم ای دلیل عاشق ها!
مسیح حرف تو را شعر ناب می‌فهمد

تویی پرنده‌ آن آسمان ناپیدا
کجا مسیر رهت را عقاب می‌فهمد؟

 

 اگر چه مه همه جا را فرا گرفته و لیک   

بسیج، حرف تو را بی خطاب می‌فهمد 

 

 

مرا به ظاهر پر رنگ شعر کاری نیست
و اینکه عقده تو را با شتاب می‌فهمد
چرا که چهره‌ تو انتهای آرامش
و سر خون دلت، ماهتاب می‌فهمد

حدیث ماه شب و نخل بی سر کوفه
سکوت و درد و غم و سوز و تاب می‌فهمد
خموش بر لب و در دل چو کوه، پر آتش
چگونه صبح تو را چشم خواب می‌فهمد

تمام بودن من وقف خنده‌های لبت
بخند ای گل من! اشک و آب می‌فهمد
تمام کشور قلبم به نام “خامنه” شد
که مرز قلب مرا آفتاب می‌فهمد

تمام شعر من امروز بوی ساقی داشت
خمار و مستی ما را شراب می‌فهمد

تقدیم به خاک پای رهبر مظلومم؛ 

 

با اجازه از داداشی وب

محاکمه معکوس

کاریکاتور:  
محاکمه معکوس بگزار کنید 

 

 

با این احوال که هر روز می گذرد مسلما باید امت  حزب الله و بسیجیان  

 

و رزمندگان جان برکف و از همه مهمتر پیروان ولایت فقیه طی روزهای 

 

آینده  باید محاکه شوند و حکم اعدام نیز برای آنان صادر شود  

 

جون قوه قضائیه فعلا می گوید به نتیجه قطعی نرسیده ام  

 

بسیجیان عزیز لطفا آماده شوید تا در زندان آقایان به اصطلاح اصولگرا  

 

همچون مطهری و باهنر و ابو ترابی و ......... عزیز آب یخ میل بفرمائید  

 

البته از صدا و سیما هم می خواهیم تبلیغی نیز در این زمینه  

 

داشته باشند  

 

راهپیمایی 9 دی تجلی قدرت خدا و حرکتی ماندگار در تاریخ انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور عظیم و تعیین کننده ملت مؤمن، بابصیرت و با غیرت ایران را در 

 

 راهپیمایی سراسری نهم دی ماه امسال، تجلی دست قدرت خدا و حرکتی ماندگار در تاریخ  

 

انقلاب خواندند. 

 
اهم مطالب مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مردم قم  :
 
 *حضور عظیم و تعیین کننده ملت مؤمن، بابصیرت و با غیرت ایران را در راهپیمایی سراسری 
 
 نهم دی ماه امسال، تجلی دست قدرت خدا و حرکتی ماندگار در تاریخ انقلاب  است 
  
 
 *در آن شرایط سخت و غبارآلود، جناب عمار یاسر که از یاران خاص و خالص و همیشگی 
 
 امام علی (ع) بود، به روشنگری پرداخت تا به افراد متزلزل یادآوری کند که هیچ تفاوتی بین 
 
 جبهه مقابله کنندگان با رسول خدا (ص) و دشمنان امیرمؤمنان وجود ندارد جز اینکه جبهه  
 
مقابل حضرت علی (ع) در ظاهر ادعای اسلام و طرفداری از قرآن و پیامبر را می کند.  
 
* افرادی که مسئولیت و وظیفه قانونی ندارند نباید در این قضایا دخالت کنند.  

*عده ای دشمنی و خباثت می کنند و عده ای نیز از خباثت کنندگان حمایت می کنند 
 
 اما اگر در این قضایا بدون دقت و درک کافی عمل شود ممکن است بیگناهانی که از این  
 
خباثت ها بیزارند لطمه جدی ببینند بنابراین همه باید از حرکت خودسرانه پرهیز کنند  
 
و همه چیز بر روال قانون انجام شود.  

* مسئولان قوای سه گانه دیدند که ملت چه می خواهد بنابراین باید وظایف خود را در مقابل  
 
مفسدان و اغتشاشگران به خوبی انجام دهند.  

    
خبرگزاری فارس:
ادامه مطلب ...

صحنه‌گردانی منکران وحی، امام‌زمان(عج) و عصمت‌ائمه(ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 ، عبدالکریم سروش، محسن کدیور، عطاءالله مهاجرانی، عبدالعلی بازرگان و اکبر گنجی 

 

 در بیانیه‌ای مشترک که در رسانه‌های جریان فتنه از آن به‌عنوان بیانیه پنج روشنفکر ایرانی  

 

در حمایت از بیانیه موسوی یاد شد، به میدان آمدند تا بر خواسته‌های غیرقانونی خود  

 

پافشاری کنند و در ضمن نشان دهند کار در دست موسوی نیست که اگر وی به هر دلیلی 

 

 قصد عقب‌نشینی کرد، بقیه نیز پشت سر او حرکت کنند. 

 

خبرگزاری رجا  : احسان صالحی

ادامه مطلب ...

تکرار و تغییر تاریخ

 

اگر ما از نسل خمینی هستیم تاریخ  را هم متوقف می کنیم   

   آنروز  :  

 

موسوی استعفا داد + 

   

 رضایی نامه عدم امکان ادامه جنگ نوشت  + 

  

  هاشمی سکوت کرد   

=  این سه عامل باعث نوشیدن جام زهر شد    

 و امروز 

 

 موسوی بیانیه می دهد 

 

 و رضایی نامه عدم امکان ادامه وضع موجود می نویسد 

 

 و هاشمی هم  سکوت می کند هم دخترش وارد میدان می شود 

 

 و پسرش به انگلیس فرار می کند  

 

اما اینبار نسل خمینی تاریخ را تغییر میدهد     

 

و باعث رسوایی سران فتنه خواهد شد   

رجعت

رجعت 

رجعت یا حیات دوباره

 

خداوند گروهی از مردگان را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمی‌گرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل می‌کند و اهل حق را بر اهل باطل نصرت داده، مظلومان را بر ظالمان و ستمگران غلبه می‌دهد، این واقعه هنگام ظهور مهدی آل محمد، علیهم‌السلام، رخ خواهد داد.

 

معنای لغوی

 

معنای اصطلاحی (کلامی)

 

جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه

خداوند گروهی از اموات را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمی‌گرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل می‌کند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، مظلومان را بر ظالمان و ستمگران غلبه می‌دهد، این واقعه هنگام ظهور مهدی آل محمد، علیهم‌السلام، رخ خواهد داد.

اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟

رجعت یک پیشگویی تاریخی است یا یک مسئلة اعتقادی؟

 

رجعت و ظهور

 

رجعت در قرآن  

 

توضیح مطالب را در صفحات وبلاگ بخوانید  

ذرت دفع کننده سنگ کلیه است

رییس پژوهشکده گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی گفت:  
 ذرت یک گیاه علفی با کاربردهای درمانی مختلف است که از مهمترین این کاربردها می توان به ادرار آور بودن و تاثیر آن در دفع سنگ های کلیه اشاره کرد.

دکتر "شمسعلی رضا زاده" در این خصوص در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا با بیان این مطلب افزود: این گیاه دارویی همچنین برای درمان التهاب مثانه، مجاری ادراری، پروستات و شب ادراری به کار برده می شود. 
روغن این گیاه دارویی حاوی اسیدهای اشباع نشده است که بیماران با کلسترول بالا می‌توانند از آن استفاده کنند. 
همچنین بر اساس آثار فارماکولوژیک مشاهده شده، خاصیت کولینرژیکی آن سبب کاهش فشار خون، اثر دیورتیکی و انقباض مثانه می‌شود. 
کریپتوگزانتین موجود در گیاه مانند ویتامین A و تانن‌های گیاه سبب خاصیت قابض بودن گیاه می شود. همچنین اثرات آنتی اکسیدانی عصاره کاکل ذرت نیز گزارش شده است. 
ذرت (بلال) با نام علمی (Zea mays L. (Poaceae گیاه علفی ، یکساله به طور حدودا سه متر با کاکل های پر مانند است. این گیاه بومی آمریکای جنوبی است و در نقاط مختلف ایران به صورت کاشته شده ، وجود دارد. 
این گیاه در فصل تابستان جمع‌آوری می‌شود و قسمت مورد استفاده آن شامل کاکل ذرت (خامه و کلاله گل آذین ماده) است. 
فعالیت های آلرژیکی مانند درماتیت تماسی و کهیر در اثر تماس با کاکل ذرت و به خصوص دانه گرده آن گزارش شده است. همچنین به دلیل وجود یک ماده سمی ناشناخته می‌تواند ترکیبات سیانوژیک ایجاد کند. 
بهتر است از مصرف این گیاه در دوران بارداری خودداری نشود. 
ترکیبات شیمیایی این گیاه شامل نشاسته، فلاونوئید، آلکالوئید، آلانتوئین، ساپونین، اسانس، موسیلاژ، ویتامین (K,C) و پتاسیم است. 
روغن این گیاه به عنوان مکمل غذایی با کالری زیاد بکار می‌رود و همچنین از نشاسته این گیاه نیز استفاده می‌شود. 
در روش دم کرده ، یک قاشق مرباخوری کاکل ذرت در نصف فنجان آب جوش، به مدت چند دقیقه ریخته شود و هر 3-2 ساعت به صورت گرم یا ولرم استفاده می شود. مصرف روزانه 500 میلی لیتر از آن در التهاب مثانه مفید است. 
جوشانده دانه ذرت به صورت ضماد در درمان زخم ها و سوختگی ها بکار می‌رود.

بیانیه جامعه مدرسین قم در مورد آقاى صانعى

جمعی از فضلا و اساتید حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه ای مبانی فتاوای و نظرات فقهی شیخ یوسف صانعی را به چالش کشیدند. 

 

به گزارش رجانیوز متن این بیانیه فقهی و علمی به این شرح است:

بسم‏اللَّه الرّحمن الرّحیم‏
فتاواى آقاى صانعى در عیار فقاهت‏
مقدمه‏
سالیانى است که آقاى یوسف صانعى فتاواى غریبى به نام مرجعیت صادر مى‏کند و مدعى‏است که این فتاوا را «با همان متد حوزوى» به دست آورده و لذا تصریح نموده که «من غیر از کتاب و سنت و غیر از فقه صاحب جواهر و شیخ چیزى ندارم. آن چه هست مبناى فقه صاحب جواهر و شیخ است».

این‏جانبان جمعى از اساتید و فضلاى حوزه‏ى علمیه قم حداقل به دو دلیل احساس وظیفه نمودیم تا نسبت به برخى از فتاواى شگفت‏آور ایشان اعلام موضع کنیم.

1- اگر چه آقاى صانعى منتقدان خود را مورد اهانت قرار داده، مى‏گوید : «ما به حکم و اذا خاطبم الجاهلون قالوا سلاماً، در راه هدف، از همه‏ى آن‏ها صرف نظر کردیم».(1) ولى چند سال بعد مواضعش را تعدیل نموده و فرموده که از انتقادات استقبال مى‏کند : «من حتى از آن‏هایى که بعضاً به صورت اعتراض سؤال مى‏کنند - و لو این‏که اعتراض آن‏ها به صورت توهین هم باشد - ناخرسند نمى‏شوم بلکه آن را لطف ایشان در حق خودم مى‏دانم و آن را سبب پیشرفت امور و رفع اشکال مى‏دانم».(2)

2- آقاى صانعى مستمسک فتواى خود را، کتاب و سنت و فقه فقهاى برجسته شیعه معرفى نموده و چنان سخن مى‏گوید که گویى حضرت امام خمینى - قدس سره - مجوز این‏گونه فتاوا را براى وى صادر فرموده است!

از این رو ما برخى از فتاواى ضد اجماع و ناپخته‏ى ایشان را نقل و مخالفت آن را با دیدگاه فقیهان سترگ شیعه مخصوصاً حضرت امام خمینى - قدس سره - نشان مى‏دهیم و از وى مى‏خواهیم از شتابزدگى در افتا بپرهیزد و در آموخته‏هایش بازبینى کند و اگر حکمى را نمى‏داند، سکوت کند که فردا در پیشگاه صاحب دین باید پاسخ‏گوى ابداعات خود باشد.

به نظر مى‏رسد ایشان بدون توجه کافى به قواعد اصولى و فقهى و بى‏آن که دغدغه‏ى ردّ فروع به اصول را داشته باشد و بدون اشاره به ادله‏ى احکام، تنها آن چه را به گمان خود مورد نیاز اجتماع مى‏داند، در قالب احکام فقهى بیان مى‏کند، لذا پر فتوا و کم تتبع است و هر روز که مى‏گذرد بر فتاواى عجیب و غریبش مى‏افزاید.
براى آشنایى خوانندگان محترم بعضى از نظرات فقهى وى بیان مى‏شود:

یکم : تساوى دیه‏ى زن و مرد

امام خمینى ره -(3) و همه‏ى فقیهان شیعه، دیه‏ى زن را نصف دیه‏ى مرد مى‏دانند و بسیارى از آن‏ها به اجماعى بودن این حکم تصریح کرده‏اند.(4) همچنین فقیهان همه مذاهب اهل سنت دیه‏ى زن را نصف دیه‏ى مرد مى‏دانند، مگر چند تن انگشت شمار از اهل‏سنت که مخالفت آن‏ها را بهایى نیست، لذا صاحب جواهر مى‏گوید : جملگى مسلمانان براین حکم اجماع دارند.(5)

در مقابل اجماع فقیهان اسلام، آقاى صانعى در نسبتى خلاف واقع ادعا مى‏کند: منشأ تفاوت دیه‏ى زن و مرد در زمان شهید بهشتى است. بهشتى در آن شرایط انقلابى این وجه اعتبارى را مطرح کرد که چون مرد خرجى مى‏دهد، دیه‏ى وى دو برابر زن است. اصل این مطلب نادرست است ... در فقه شیعه اصلاً این حرف‏ها و این گونه مسائل مطرح نیست. با اعتباراتى که اشکال دارد نمى‏توان قانون درست کرد.(6)

بدین‏گونه آقاى صانعى اجماع فقیهان شیعه را انکار نموده، از شهید بهشتى انتقاد مى‏کند که با اعتبارات نمى‏توان قانون درست کرد. در حالى که دلیل ارائه شده از سوى آن شهید از روایات گرفته شده است.

مطلب دیگر این‏که وقتى از آقاى صانعى در مورد دیه‏ى زن و مرد سؤال مى‏کنند، مى‏گوید: دیه زن و مرد مساوى است قضاءً لا طلاق ادلة الدیه و عدم دلیل برتقیید .(7)


در صورتى که که شیخ طوسى دلیل نصف بودن دیه‏ى زن را اجماع و روایات مى‏داند(8) و صاحب جواهر، روایات باب را متواتر مى‏خواند،(9) همان روایاتى که از پیامبر(ص) و ائمه (ع) نقل شده و مقیّدند و به صراحت دلالت بر نصف بودن دیه دارند.(10)

دوم : ردّ فاضل دیه

امام خمینى ره -(11) و همه‏ى فقیهان شیعه در صورتى قصاص مردِ قاتل را در مقابل زنِ مقتول جایز مى‏دانند که اولیاى زن، فاضل (زیادى) دیه‏ى قاتل را به ورثه‏اش بپردازند که نصف دیه‏ى مرد است و این حکم اجماعى است.(12) در مقابل، فقیهان اهل سنت جز اندکى از آن‏ها ردّ زیادى دیه را لازم نمى‏دانند.(13)

آقاى صانعى برخلاف اجماع فقیهان شیعه و با پیروى از جمهور فقیهان اهل‏سنت، ردّ فاضل دیه را لازم نمى‏داند، در(14) حالى که صاحب جواهر مى‏گوید: روایات مستفیض و متواتر این معنا را اثبات مى‏کند.(15)

سوم : متعه‏

آقاى صانعى گفته است : «مشروعیت عقد موقت و متعه، فى‏الجمله براى مواقع اضطرارى همانند جنگ‏هاى طولانى، جزو مسلمات مذهب شیعه است و همان طور که مرقوم شده مشروعیتش براى موارد اضطرار است».(16)

مدتى بعد با صراحت مى‏گوید: «اساساً عقد موقت در اسلام براى رفع ضرورت است، نه عیاشى مشروع یا عدل
ازدواج دائم قرار گرفتن، بنابراین براى کسانى که همسرشان در اختیار آن‏ها است و مى‏توانند غریزه‏ى جنسى را به وسیله همسر اطفا نمایند، عقد موقت مرد نسبت به زن مسلمان، به نظر این جانب، محل اشکال، بلکه محکوم به منع و عدم جواز است.»(17)

نظر آقاى صانعى در منوط کردن جواز ازدواج موقت به وجود اضطرار همان دیدگاه قدیمى فقیهان اهل‏سنت است و اساساً نخستین فردى که قید «اضطرار» را دخیل در جواز متعه دانست، خلیفه‏ى دوم بود که در دفاع از تحریم متعه گفت : «همانا رسول خدا(ص) متعه را در زمان ضرورت حلال کرد و اکنون مردم در آسایش‏اند».(18)

برخلاف آقاى صانعى، فقیهان شیعه اجماعاً ازدواج موقت را جایز مى‏دانند و هیچ کدام آن‏ها جواز آن را مقیّد به قید اضطرار نکرده است.(19)

چهارم : محرمیت فرزند خوانده‏

وقتى درباره‏ى محرمیت فرزند خوانده با اطرافیان از آقاى صانعى سؤال مى‏شود، فتوا مى‏دهد: فرزند خوانده گرچه فرزند اصلى نمى‏باشد، لیکن چون اطلاع دادن و متوجه شدن او به فرزند خوانده بودن براى او حرج و مشقّت ولو روحى - که معمولاً چنین است - دارد، از جهت محرمیت حکم فرزند اصلى را داشته و همه محارم فرزند اصلى به او محرم مى‏باشند و جزو محارمش از حیث محرمیّت محسوب مى‏شوند و در محرمیّت ذکر شده، فرقى بین نسبى، مانند دایى و عمه و یا سببى، مانند مادر زن و یا مادر شوهر و غیر آن‏ها نبوده و نیست.(20)

فقیهان شیعه تاکنون هرجا که درباره‏ى ایجاد محرمیّت با فرزند خوانده اظهار نظر کرده‏اند، تنها به محرمیّت از راه رضاع یعنى شیر دادن و ازدواج اشاره کرده‏اند، از جمله خود آقاى صانعى در پاسخ مقلدانش، پیش از این تنها به همین دو راه اشاره کرده است(21) و دیده نشده که فقیهى براى اثبات محرمیّت، آن هم براى نزدیکان سببى و نسبى به قاعده نفى حرج استناد کرده باشد. از طرز استدلال آقاى صانعى دانسته مى‏شود که وى به درستى مفاد قاعده‏ى لاحرج را در نیافته است.

پنجم : ربا در قرض‏هاى استنتاجى

آقاى صانعى فتوا مى‏دهد : اگر کسى که قرض مى‏دهد، شرط کند که زیادتر از مقدارى که مى‏دهد بگیرد، در صورتى که قرض استنتاجى (تولیدى و اکتسابى) باشد به این معنا که شخص براى گذران زندگى و تهیه‏ى نان شب خود و یا ورشکستگى و بیچارگى قرض نمى‏کند، بلکه براى کسب و ساختن خانه و امثال آن‏ها - که براى استنتاج است - قرض مى‏کند، عدم حرمت قرض ربوى استنتاجى - که نه تنها باعث جلوگیرى از معروف و تجارت و کسب و کار نمى‏شود، بلکه وسیله‏اى براى رونق بازار و اقتصاد سالم است - خالى از قوت نیست، هر چند احتیاط در به کار بردن حیل در این قسم ربا و زیاده مطلوب است، ولى اگر قرض ربوى استهلاکى باشد؛ یعنى براى نیاز و رفع احتیاج زندگى است، حرام و در حکم جنگ با خدا و رسول او است و هیچ حیله‏اى مجوّز آن نیست.(22)

فقیهان شیعه(23) و سنى(24) اجماع دارند که به طور کلّى اگر در قرض، شرط شود که هنگام باز پرداخت، مقدارى به مبلغ بدهى افزوده شود، ربا و حرام است و تا قرن حاضر کسى در این حکم تردیدى نداشت تا این‏که با نفوذ اقتصاد سرمایه‏دارى در کشورهاى اسلامى برخى از عالمان اهل سنت، مانند رشید رضا و عبدالوهاب خلاف، این شبهه را مطرح کردند که آن چه اسلام تحریم کرده خصوص بهره‏ى قرض‏هاى مصرفى و استهلاکى است و شامل بهره‏ى قرض‏هاى تولیدى و استنتاجى نمى‏شود و متأسفانه آقاى صانعى بدون مطالعه کافى و دقت در آیات و روایات اهل‏بیت در این دام افتاده و این فتوا را داده است، حال آن که فضلاى حوزه‏ى علمیه‏ى قم به خوبى به شبهات مزبور پاسخ گفته‏اند.(25)

ششم : پاک بودن پوست غیر مذکى

آقاى صانعى گفته است : به نظر اخیر این جانب، چرم‏ها و پوست‏هاى تهیه شده در بلاد غیر اسلامى، اگر اطمینان باشد که از حیوانات مردار و میته گرفته نشده (که معمولاً امروزه مخصوصاً با توجه زیادى که به رعایت بهداشت در دنیا مطرح است، چنین اطمینانى وجود دارد)، نجس نیست. زیرا آن چه که نجس است، مردار و جیفه است نه غیر مذکى، هم‏چنین نماز خواندن با آن‏ها چنان چه از حیوان حلال گوشت باشد، مانعى ندارد.(26)

در فقه شیعه، حیوان غیر مذکى، میته محسوب مى‏شود و پوست آن نجس و نماز با آن باطل مى‏باشد و این مطلبى اجماعى است و در روایات معصومان(ع) هم همین معنا به صراحت آمده است(27) حال چگونه آقاى صانعى حکم غیر مذکى را از میته جدا مى‏داند، خود باید پاسخ بدهد.

هفتم : تشکیک در حکم ارتداد

از آقاى صانعى مى‏پرسند: آیا افراد مى‏توانند به صورت واقعى و نه تصنعّى دین خود را تغییر دهند؟
در جواب مى‏گوید : اگر این عمل از روى تحقیق، علم و آگاهى باشد و در واقع آگاهانه منکر دین فعلى خود شود، این مطلب، قابل بحث است اما اگر کسى علم و آگاهى به حقانیت دین خود دارد اما بازدست به انکار آن مى‏زند و مردم هم مى‏دانند این عقیده واقعى او نیست، این چنین کسى مستحق مجازات است.(28)

این گفته آقاى صانعى که مى‏گوید «قابل بحث است»، زیر سؤال بردن حکم اجماعى فقیهان مسلمان است، آنان حتى در مورد کسى که یک حکم ضرورى دین را انکار کند حکم ارتداد و اعدام را جارى مى‏دانند(29) چه رسد به این‏که‏ صراحتاً دین خود را انکار کند و تغییر دهد. قیدى که آقاى صانعى به عنوان راه نجات مرتد از مجازات مطرح کرده است، یعنى «انکار و تغییر دین از روى علم و آگاهى»، قیدى است که با احراز آن، همه فقیهان مسلمان حکم به مجازات فرد مى‏کنند. صاحب جواهر مى‏گوید: اگر حکم انکار شده، فى حد ذاته امرى ضرورى از ضروریات دین باشد و کسى که آن را انکار مى‏کند، از ضرورى بودن آن حکم نزد اهل دین اسلام اطلاع داشته باشد، با این انکار، کفر وى ثابت مى‏شود، چه این انکار زبانى باشد و از روى عناد گفته شود و چه هم زبانى باشد و هم اعتقاد قلبى او باشد.(30)

شهید ثانى نیز مى‏گوید: ارتداد عبارت است از کفر بعد از اسلام و کفر یا بانیت یا با قول و یا با فعل تحقق مى‏بابد... قول مثل این‏که خدا یا پیامبران را انکار، یا رسول خدا(ص) را تکذیب کند، یا امرى را که اجماعاً حرام است حلال، یا امرى را که اجماعاً حلال است، حرام شمرد و ضابطه‏ى ارتداد، انکار ضرورى دین است و فرقى نمى‏کند از روى عناد، یا اعتقاد و یا استهزا باشد.(31)بنابراین جایى براى تشکیک در این حکم نیست.

هشتم : ارث بردن کافر از مسلمان

آقاى صانعى مى‏گوید: آیا اسلام حقوقى را براى کسانى که شناسنامه‏ى اسلامى دارند قرار داده است؟ حالا اگر کسى شناسنامه‏اش او را مسیحى، یهودى، زرتشتى و یا سایر ادیان که با اسلام دشمنى ندارند معرفى کرد آیا این گونه افراد از آن حقوق محروم مى‏شوند، یعنى فرد غیر مسلمان حق ندارد از مسلمان ارث ببرد؟ ... ما چگونه بپذیریم مردى که شناسنامه‏اش اسلامى است وقتى از دنیا رفت فرزندش که مسلمان نیست و دینى غیر از دین اسلام را برگزیده است وشیره و میوه جان پدر است تنها به علت این‏که شناسنامه اسلامى ندارد از ارث بردن اموال پدر محروم شود.(32)

این گفته آقاى صانعى هم برخلاف اجماع مسلمانان است. شهید ثانى مى‏گوید: مسلمانان اتفاق دارند که کفر مانع ارث مى‏شود و کافر از مسلمان ارث نمى‏برد.(33)

صاحب جواهر پس از آن که کفر را از موانع ارث مى‏شمرد، مى‏گوید: کافر ذمى و حربى و مرتد و سایر اصناف کافر از مسلمان ارث نمى‏برند و در این حکم میان مسلمانان اختلافى نیست.(34)

بنابراین از نظر فقیهان اسلام، این مطلب اثبات شده‏اى است که شخص مرتد از پدر مسلمان خود ارث نمى‏برد و آقاى صانعى تحت تأثیر احساسات خود، احکام خدا را به بازى گرفته است.

نهم : ازدواج مجدد

آقاى صانعى گفته است: ازدواج مجدد مرد بدون اجازه‏ى همسر اول، خلاف شرع، حرام و معصیت است. در صورتى که رضایت زن اول وجود نداشته باشد، حتى اگر مرد تمکن مالى هم داشته باشد، ازدواج مجدد وى حرام است.(35)
و براین گفتار افزوده است : ازدواج مجدد بدون رضایت همسر اول ... از نظر شرعى جرم است و اگر زن اول بعد از عقد زن دوم رضایت ندهد، این عقد اثر حقوقى ندارد.(36)

آقاى صانعى در این مسأله برخلاف اجماع مسلمانان فتوا داده است. علامه‏ى حلى مى‏گوید: فقیهان همه شهرها در همه سرزمین‏ها و زمان‏ها اتفاق دارند که براى مرد آزاد جایز است چهار زن آزاد را به عقد دائم خود در آورد.(37)
بعضى از فقیهان در توضیح سخن علامه گفته‏اند : این گفته صراحت دارد در این‏که احدى از مسلمانان با جواز ازدواج با چهار زن مخالفت نکرده است، با وجود آن که در سایر مسائل فرعى زیاد اختلاف دارند. هر کس قایل به عدم جواز شود منکر صریح قرآن است و مخالف همه اهل اسلام ... و اگر کسى این را انکار کند، مرتد است، چون ضرورى دین را انکار کرده است.(38)

روایات فراوانى نیز بر جواز گرفتن چهار زن دلات دارد.(39)

ضمن این‏که تا به حال بین فقیهان مسلمان دیده نشده است که کسى ازدواج مجدد را مشروط به رضایت زن اول کند، این شرط را آقاى صانعى بدون دلیل شرعى، از جانب خود ابداع کرده است. اگر چنین شرطى ملاک باشد حکم ازدواج مجدد در قرآن «فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع» تقریباً لغو است، چون کم‏تر زنى است که براى ازدواج دوم شوهرش اجازه بدهد.

البته آقاى صانعى به این ابداعات قانع نیست و چنان مى‏نماید که در آینده قصد دارد در بسیارى از احکام دین تجدید نظر کند. نکته‏اى که در این‏جا تذکر آن لازم مى‏نماید این است که چرا مراجع محترم تقلید، مدرسین حوزه و فضلاى محترم با مماشات به فتواهاى شگفت آقاى صانعى مى‏نگرند، در صورتى که نشر چنین بدعت‏هایى که با کنار نهادن معیارهاى علمى حوزوى انجام مى‏گیرد گذشته از آن که ضربه کارى بر میراث فقیهان بزرگ شیعه است براى طلاب جوان و تازه کار، روشى نا مبارک و غلط را آموزش مى‏دهد که مفسده آن در آینده آشکار خواهد شد.

.......................................................................................
1) در دیدار با رئیس مرکز پژوهش‏هاى زنان، 24/7/79 .
2) روزنامه اعتماد، 14/2/85، ص 2 .
3) تحریر الوسیله، ج 2، ص 558، مسأله‏ى 26
4) شیخ طوسى، کتاب الخلاف، ج 5، ص 254، مسأله 63؛ مقدس اردبیلى، مجمع الفائدة و البرهان، ج 14، ص 322؛ سیدمحمد جواد حسینى‏عاملى مفتاح الکرامة، ج 21، ص 175 .
5) جواهر الکلام، (15 جلدى) جلد 15، ص 175 .
6) روزنامه‏ى کارگزاران، 23/6/86، ص 6 .
7) روزنامه‏ى شرق، 12/3/86، ص 5 .
8) کتاب الخلاف، ج 5، ص 254 .
9) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 15، ص 276 .
10) کتاب الخلاف، همان‏جا؛ وسائل الشیعه، ج 29، ص 205-206، ابواب دیات نفس، باب 5، ح 1-4؛ مستدرک الوسائل، ج 18، ص 300-301، ابواب دیات نفس، باب 5، ح 1-3. روایات ردّ فاضل دیه هم براین موضوع دلالت دارد. رک.: وسائل الشیعه، ج 29، ص 80-87 ، روایات، باب 33، از ابواب قصاص نفس.
11) تحریر الوسیله، ج 2، ص 519 .
12) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 15، ص 50-51 .
13) کتاب الخلاف، ج 5، ص 145؛ بدایة المجتهد، ج 2، ص 395 .
14) در دیدار با رئیس مرکز پژوهش‏هاى زنان، 24/7/79؛ هفته نامه‏ى گوناگون، 8/6/82، ش 28، ص 6 .
15) جواهر الکلام (15 جلد) ج 15، ص 51 .
16) روزنامه‏ى توسعه، 13/5/81، ص 1 .
17) روزنامه‏ى کارگزاران، 16/3/86، ص 14 .
18) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 10، ص 708 .
19) سیدعلى طباطبایى، ریاض المسائل، ج 10، ص 272؛ سیدمحمد عاملى، نهایة المرام، ج 1، ص 221؛ یوسف بحرانى، الحدائق الناضرة، ج 24، ص 113؛ کتاب الخلاف، ج 4، ص 341 .
20) روزنامه‏ى اعتماد، 18/3/83، ش 563، ص 2 .
21) مجمع المسائل، ج 1، ص 431س 1304؛ ص 432، س 1305؛ ص 436، س 1317.
22) توضیح المسائل، ص 382 .
23) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 9، ص 8 .
24) موفق الدین بن قدامه و شمس الدین بن قدامه، المغنى و الشرح الکبیر، ج 4، ص 390 .
25) براى مطالعه رجوع شود به. ربا، پژوهش ممتاز واحد تحقیقات اقتصادى جامعه مدرسین، ص 299-308 .
26) روزنامه‏ى شرق، 28/5/83، ص 4.
27) رک : مستمسک العروة العروثقى، ج 1، ص 323؛ مأة قاعدة فقهیة، ص 163-164؛ تحریر الوسیله، ج 1، ص 144، مسأله 10؛ المبسوط فى فقه الامامیه، ج 6، ص 284 .
28) روزنامه‏ى صداى عدالت، 12/11/84، ص 11 .
29) رک : موسوعة جمال عبدالناصر الفقهیه، ج 4، ص 252-254؛ التنقیح فى شرح العروة الوثقى، ج 2، ص 60-61؛ ذکرى الشیعة، ج 1، ص 115؛ کشف اللثام، ج 1، ص 402؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج 13، ص 314؛ ایضاح الفوائد، ج 4، ص 547؛ مفتاح الکرامة، ج 1، ص 245 .
30) جواهر الکلام (15 جلدى) ج 12، ص 458-459 .
31) الروضة البهیة، ج 2، ص 391 .
32) روزنامه‏ى اعتماد ملى، 11/11/84، ص 7 .
33) مسالک الافهام، ج 13، ص 20 و مانند آن: ریاض المسائل، ج 14، ص 209 .
34) جواهر الکلام (چاپ داراحیاء التراث العربى) ج 39، ص 16؛ کفایة الاحکام، ج 2، ص 791 .
35) روزنامه اعتماد، 29/5/86، ص 1 .
36) روزنامه‏ى آفتاب یزد، 17/9/86، ص 9 .
37) تذکرة الفقها (چاپ قدیم)، ص 638 .
38) مدارک العروة، ج 29، ص 17 .
39) وسائل الشیعه، ج 20، ص 517-519، احادیث باب 1 و 2 .

آقای باهنر هم نامه می نویسد

آقای باهنر شما هم  از آقایان خواص مردودی کمتر نبودید حال جایی خود را رسانده اید که حکم می کنید که مردم چه بکنند و چه نکنند چه شعار بدهند و چه شعار ندهند مگر شما وصی مردمید که امر می کنید .؟  

 

مواظب رفتار دو گانه خود باشید و هیچ نگویید تا بزرگتر ها خودشان کار را انجام بدهند شما بهتر است پشت ولی خود لاریجانی عزیز خود باشید  

 

شهید باهنر برای ولایت شهید شدند شما برای چه می جنگید حتما هاشمی ولایت شماهست که اینقدر دنبال اویی او خود باید تصمیم بگیرد به قول خود در برابر مردم بماند یا برود  

 

شما بهتره خط خودتان را واضح و روشن بیان کنید تا ببینیم به ولایت فقیه معتقدید یا نه ؟؟؟  

 

برای چه به هاشمی نامه می نویسی برای خودت توبه نامه بنویس که مردو د شده ای