میلاد با برکت مولی الموحدین امیر مومنان حضرت امام علی (ع) و سالروز آغاز ولایت امری مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای بر مسلمین جهان را خدمت همه عزیزان تیریک عرض می کنم
ای فاطمه بنت اسد داخل خانه امن الهی شو و هیچ مگو
فاطمه هراسان از شکافتن دیواری که ممکن نبود شکافی بردارد رو به سوی خدا می کند باز ندا می دهند که مترس و وارد شو فاطمه داخل خانه ای می شود که کلید دار درب آن شوهرش است
چه کسی می تواند به اذن خداوند متعال دربی را که مال اوست باز کند هیچ کس تا سه روز نتوانست دربی را باز کنند که همیشه باز می شد و نگران از حال مادری که منتظر آمدن کودکی بود که خودشان هم شاید تصور نمی کردند که او ولایت امر مسلمین خواهد بود
ساعتها می گذرد ناگهان فاطمه با آرامش خاص از همان محلی که وارد کعبه شده با کودکی ماه رویان بیرون می آید دیوار دوباره به حالت خود بر می گردد. اما بخاطر مردمان و بد باوران گوشه ای از آن به حالتی می ماند که آن را فراموش نکنند که فاطمه بنت اسد مادر امام اول شیعیان از آنجا وارد کعبه شده و از آنجا نیز خارج شده
فاطمه به همگان اعلام می دارد که این سه روز فقط از غذا های بهشتی طعام کرده
همه با بهت و حیرت باور نکردنی به رخ پسری نگاه می کنند که مانند ماه می درخشد
ابوطالب کودک را به دستان حضرت محمد (ص) می دهد او که در آینده منجی تمام انسانها خواهد بود اولین تبسم کودک سه روزه بر روی حضرت محمد مصطفی ( ص) نشانه دوستی و مودت و ادامه دهنده راه پیامبر است کودک در بغل پسر عموی خود آیاتی از قر آن کریم را قرائت می کند که در آینده به پیامبر رحمت نازل خواهد شد .
علی تنهاترین فردی در کره خاکی است که در خانه خدا محل عبادتگاه همه عاشقان خدا متولد می شود تا مسمانان در اعمال حج دور محل تولد او که خانه امن الهی است طواف کنند علی از لایزال الهی شجاعت و عدالت و غیرت و ولایت و رهبری را مستقیما به عاریه گرفته هر کس ولایت امری علی (ع) را نپذیرد بی گمان در قبولی عبادات خود باید شک کند
ادامه مطلب ...
24 تیرماه 1318
تولد
رئیس جمهور ایران
14 خرداد 1368
رهبرى و ولایت امّت به انتخاب مجلس خبرگان رهبری
ادامه مطلب ...
30 شهریور 1281
تولد
از 59 تا 67
فرماندهی جنگ
14 خرداد 68
ادامه مطلب ...
با توجه به نزدیکی سالگرد عروج ملکوتی حضرت امام (ره) مختصری از زندگی نامه و مبارزات و دیوان آن امام حمام را در این هفته به طور اجمالی مرور خواهیم کرد و این حداقل کاری است که جهت آشنایی با آن حضرت گام کوچکی برداریم
زندگی نامه ای مختصر از امام خمینى (ره)
هجرت به قـم، تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى
قیام 15 خرداد
تبعیـد امـام خمینـى از تـرکیه به عراق
امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )
هجرت امام خمینى از عراق به پاریس
بازگشت امام خمینى به ایران پس از 14 سال تبعیـد
رحلت امام خمینى (وصال یار، فراق یاران)
زندگى امام به روایت امام
روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)
ادامه مطلب ...
اماما از فراغت جان ما سوخت
ز سوز درد و داغت جان ما سوخت
با عرض تسلیت پیشاپیش بیست و سومین سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی (ره)
به همه شیفتگان حضرت امام و دوستداران ولایت
ادامه مطلب ...
دختر بچه 5 یا 6 ساله ای که با محبت وصف نشدنی به یک خانم مسن چشم دوخته بود و با چهره خندان و بشاش خود عمق محبت خود را به او نشان می داد چادر کوچکش را با زحمت زیاد رو براه می کرد ولی چشم از آن خانم دست بر نمی داشت تا اینکه مادرش با عشق و محبت درونی که ایشان نشان می داد می گفت : دخترم هر روز می گوید درسهایم را حتما خوب خواهم خواهند تا دکتر شوم تا ایشان را معاینه کنم و با طبابتم شما را خوب کنم تا دیگر مریض نشوید و خانم مسن هم با ابراز محبت به دخترک قول داد اگر تو دکتر شوی من هم اگر خدا بخواهد و زنده بودم برایت حتما یک ماشین می خرم تا دررفت و آمدت به شهر مشکلی نداشته باشی . هر سه با با نگاهای محبت آمیز به سوی امامزاده سید حسین روستای کوهکمر رفتند ولی دخترک امید وارتر از هر روزش قدم بر می داشت
امید به زندگی و امید به آینده دور توسط یک دخترک روستای کوهکمر که در دل کوه تا چندین کلیومتر پایین تر از سطح شهر واقع شده یاد آیت الله حجت کوهکمری که چند وقتی واعظان شهر از ایشان سخن می گفتند فرد مجتهدی که زادگاهش همان روستای دخترک است و در دلم این را تداعی می کرد م که جوانان شهرم و حتی خود ما تا یک مشکلی برایمان بوجود می آید همه چیز را تمام شده می دانیم و انگار دنیا ذبه آخر رسیده و با دست و پای بسته در گوشه اتاقی می نشینیم و به اتظار تمام شدن دنیا اگر امید نباشد زندگی هم تمام خواهد شد پس چه بهتر که همیشه به آینده خوب و روشن امیدوار باشیم و نامیدی که از دسیسه های شیطان است بپرهیزیم چه در تحصیل و چه در کار و چه در زندگی روز مره
راستی اگر فرصتی پیدا کردید حتما به روستای کوهکمر که از گردنه حیران آستارا خیلی دیدنی تر است بروید و موقع زیارت امازاده سید حسین ترک که نسبش به حضرت امام زین العابدین (ع) می رسد ا رانیز دعا کنید
خداوند در هر جای جای این کره نشانه هایی از قدرت و حکمتش را گنجانده است اگر و اگر خوب ببینیم و درک کنیم کوههاو دره هایی خواهید دید که تصور اینکه افرادی در دل این کوه و این دره زندگی کنند نیز برایتان تعجب انگیز خواهد بود
قدرت خداوند در نگه داشتن زمینی که خلق کرده است طبق آیایت خودش واقعا میخهای زمین هستند که سطح وسیع زمین از هم نپاشد و چه زود قدرت لایزال از ذهن آدمی پاک می شود همه چیز را مثل مواد عطر را که همیشه فرار است ذهن انسان نیز قدرت و حکمت و جلال و جبروت خدا را نیز فراموش می کنیم و بجای خدا به خلایق خدا رو می اندازیم خدایی که در یک آن می تواند همه را کوه و دره و زمین مسطح را در هم بیامیزد چگونه بنده خدا از او رو می گرداند و برای حاجات دنیوی به غیر خدا رو می اندازد
خدایا ما را حتی یک لحظه به حال خود وا مگذار
ادامه مطلب ...
این سخنان در سیام مردادماه سال ۱۳۸۳ و پس از مراسم روضهخوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیهالسلام بیان شده است.
در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلهى کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى بهدست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنىعباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت امام نقی و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا کرد؛ قوىتر شد.
ادامه مطلب ...
در خیال خرمشهر که کنار کارون آرام نشسته بود ، هیچ صدای خمپاره ای نبود . نخلستانهایش صدای تانک را تا آنروز نشنیده بود ....
تا آن روز شوم که خرمشهر ، خونین شد .
دود تانک ها آسمان آبی شهر را تیره کرد و روز های خوب شبیه شب های تاریک و ظلمانی شده بود صدای هیچ کودکی از خانه ها نمی آمد توپ های لاستیکی بچه ها در وسط کوچه بدون هیچ حرکتی آرمیده بود صدای شر شر آب و همهمه زنهای شهر و دوره گردهای کوچه ها دیگر نبودند اما تا چشم می دید غبار بود و افتادن دیوارها و خرابی ساختمانهای شهر، مردان نبودند تا شهر را برای خانوانده خود آماده کنند و تا نکنه بچه کوچکی با پای پیاده بر کوچه قدم بگذارد و...
اما دلیر مردان تاب تحمل این همه غبار را نداشتند و به فرمان ولایت جان تازه گرفتندو مرحله به مرحله در سال 61 آماده ورود به شهر خونین شدند
وقتی شهر به دست جاودانان فتح شد نخل های سوخته ، نخل های بی سرو هزاران گل پر پر شده و بسیجیان غرقه در خون در کوچه ،کوچه شهر بر خاک سوخته بوسه زده بودند.
دلیر مردان بیت المقدس در هر مرحله ای از عملیات تا سوم خردا 61 مرگ را در هم کوبیده کربلا را زنده کردند مردان مرد ، آن جنگاوران جهاد که حقیقت را از میان شعله های آتش ربودند و ترس را در زیر خاک های خرمشهر مدفون کردند تا فتوت و چیرگی یاران ولایت برای همیشه برای همه آشکار شود